جدول جو
جدول جو

معنی حبیب کلاعی - جستجوی لغت در جدول جو

حبیب کلاعی
(حَبِ کَ)
مکنی به ابی ضمره. ابن سکن از راه عبدالعزیز بن ضمره بن حبیب از جد خود حبیب که صحابی بوده روایتی آورده که: پیغمبر گفت: فضل صلاه الجماعه علی صلاه الرجل وحده خمس وعشرون درجه. ابن سکن گوید: نامی از حبیب جز در این روایت نیافتم. ابوعلی حبانی و ابن فتحون او را استدراک کرده اند. رجوع به الاصابه ج 1 ص 324 و تنقیح المقال ج 1 ص 254 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
ابن مله (مهله) برادر ربیعه بن مله کنانی. ابن شاهین از طریق مدائنی از ابن عباس آرد که گفت: وفدی از بنی عبدبن عدی به نزد پیغمبر آمدند که در میان ایشان حارث بن وهب و عویمربن أخرم و حبیب و ربیعه دو پسر مله (مهله) و دسته ای از خویشان ایشان بود و داستان آنها را بتفصیل آورده که با پیغمبرقرارداد عدم تعرض بستند. و سپس اسلام آورده برای قوم خود نیز امان نامه گرفتند مگر یکی از ایشان به نام اسیدبن ایاس که در وقعۀ بدر قصیده ای در رثاء قریش و ذم محمد سروده بود، الخ. رجوع به الاصابه ج 1 ص 46 و 324 و تنقیح المقال ج 1 ص 254 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ بِخُ)
شیخ طوسی در کتاب استبصار در باب حکم مسئلۀ رؤیت ماه رمضان پیش از ظهر روز آخر شعبان روایت یونس بن عبدالرحمان را از او، و او از ابوعبدالله صادق نقل کرده است. لیکن همین روایت را در باب علامات شب اول ماه رمضان از همان کتاب از حبیب جماعی نقل کرده. رجوع به حبیب جماعی و تنقیح المقال ج 1 ص 252 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن بدیل بن ورقاء خزاعی. خود و پدر و برادرش عبدالله بن بدیل بن ورقا از صحابه اند. ابن شاهین او را یاد کرده. ابن عقده حدیث او را در کتاب الموالاه به سند ضعیف نقل کرده گوید: ابومریم از زربن حبیش روایت کرده که علی (ع) روزی فریاد زد از صحابه چند کس اینجا است ؟ دوازده تن برخاستند. میان آنها قیس بن ثابت و حبیب بن بدیل بن ورقاء بود، پس گواهی دادند که ما شنیدیم پیغمبر گفت: ’من کنت مولاه فعلی مولاه’. (الاصابه ج 1 ص 219) (تنقیح المقال ج 1 ص 254). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ بِ جَ)
نام او در کتاب شیخ مفید، محمد بن نعمان (متوفی 413 هجری قمری) که رد بر صدوق نوشته، آمده است. و برخی گفته اند مصحف خثعمی باشد و این صحیح نیست و جماعی منسوب به جماعات است که طائفه ای از صبیح از بنی فزاره میباشند. و نسبت به آن جماعی است نه جماعاتی. رجوع به تنقیح المقال ج 1 صص 251-252 و حبیب خزاعی شود
لغت نامه دهخدا
(ثُ وَ)
کلاعی. محدث است. در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا